طراحی محصول نیروی من را تمام کرد
۱۴۰۱/۰۳/۱۵ تاریخ انتشار

روزی از خودم پرسیدم آیا انرژی‌ من تمام شده؟

مشکل را با مدیر ارشدم در میان گذاشتم و پاسخ جالبی دریافت کردم. «‌می‌توانی بر این مشکل غلبه کنی، کافیست اولین قدم را برداری و به پیش بروی». «بهترین خودت را انجام بده و خاطرجمع باش که همه‌چیز درست می‌شود». پاسخی که دریافت کردم هیچ ربطی به این مشکل نداشت که انرژی من به پایان رسیده بود. یکی از افتخارهای شرکتی که در آن مشغول به کار بودم این بود که اهمیت زیادی به سلامت کارمندان می‌دهد. با این حال پاسخی که دریافت کردم دردی را از من دوا نکرد.

به این نتیجه رسیدم که باید تغییری ایجاد کنم

پس از مدت‌های مدید به خانه سفر کردم تا خاکستر مادر مرحومم را بر اساس خواسته‌اش به دریا بریزم. سپس گفت‌وگویی طولانی درباره تحلیل انرژی خود با یکی از اعضای خانواده داشتم. این فرد نیز دچار خستگی کاری شده بود و شرایطی مانند من را تحمل می‌کرد. در نهایت تصمیم گرفتم هرچه سریع‌تر دنبال چیز جدیدی بگردم. چه بسا دیگر طراحی تجربه کاربری یا طراحی محصول شغل مناسبی برای من نباشد.
در پی بازگشت به خانه، رابطه کاری من با شرکتی که در آن مشغول به کار بودم خاتمه یافت. به همین دلیل سریعاً برنامه‌ای برای تعطیلات تابستانی آماده کردم. تصمیم گرفتم در تمامی تابستان به کار جدید فکر نکنم تا پاییز فرا برسد. خوشبختانه اندوخته‌ای داشتم تا در طول تابستان بدون نگرانی مالی حسابی به خودم استراحت بدهم.
برنامه‌ من ازنوساختن و دوباره‌شناختن بود؛ تا جایی را که باید باشم و کاری را که باید مشغول آن شوم، پیدا کنم.

آشپزی ‌کردم، کتاب ‌خواندم، استراحت ‌کردم، سفر رفتم و تا توانستم گیتار نواختم و موسیقی شنیدم. انصافاً خلاقیت بیشتری پیدا کردم. نیازی نبود کاری را سرموعد تحویل دهم. هیچ هدفی به‌غیر از لذت‌بردن از شرایط نداشتم.

«موسیقی، خوانندگی، هنرپیشگی، نقاشی، مجسمه‌سازی، شاعری، داستان‌نویسی، مقاله‌نویسی، نگارش گزارش‌های خبری یا هر هنر دیگری را تمرین کنید. مهم نیست که چقدر در این هنر خوب یا بد هستید. هدف به‌دست آوردن پول یا شهرت نیست. هدف این است که تجربه کنید. دریابید چه چیزی داخل شما نهفته است تا از این طریق روحتان رشد کند.» کرت وانه‌گت (Kurt Vonnegut)

رشد کردم. احساس بهتری به من دست داد. کارهای ساده‌ای مانند خرید منزل برای من به امری لذت‌بخش تبدیل شد.

 

طراحی محصول نیروی من را تمام کرد


در این زمان، یکی از دوستان از من درخواست کرد تا نگاهی به وضعیت وب‌سایت شرکت آن‌ها بیندازم. آن‌ها نیازی به طراحی نداشتند، فقط جویای نظر من بودند. برای این کار هیچ موعدی مشخص نشده بود. از این‌که به آن‌ها کمک می‌‌کردم خوشحال بودم.
در حین بررسی وب‌سایت، متوجه شدم که واقعاً از این کار لذت می‌برم. لحظه‌های خوبی را داشتم و ایده‌های جدیدی به ذهنم می‌رسید. متوجه شدم که عملکرد خوبی در این کار دارم. فقط نیاز به از نو ساختن داشتم تا تمرکز ازدست‌رفته‌ام را بازیابم. گذران بی‌هدف وقتم در تابستان احساس خوبی برایم داشت. دوباره مثل دوران بچگی‌هایم شدم.
ساعت‌ها در استودیو می‌نشستم و گیتار می‌زدم. گاه‌و‌بیگاه دوستانم را می‌دیدم و با هم نوشیدنی می‌خوردیم. به چند نفر از دوستانم برای طراحی تولید یک فیلم کوتاه کمک کردم. چیزی حدود یک هفته را در جاده رانندگی کردم و از جاده ۶۶، یکی از جاده‌های معروف در ایالات متحده گذشتم. صحرای خالی از سکنه را پشت‌ سر گذاشتم تا به نیومکزیکو (New Mexico) برسم و از موزه بیگانه‌ها (Alien Museum) دیدن کنم. در مسیر پارک ملی آمریکا توقف کردم و از طبیعت بکر این منطقه لذت بردم.

 

طراحی محصول نیروی من را تمام کرد


با به پایان رسیدن تابستان، نشستم تا تکلیف آینده‌ام را روشن کنم. سایتی را که قبلاً برای معرفی توانمندی‌هایم ساخته بودم اصلاح کردم و مشغول بررسی ایمیل‌های دریافتی شدم. در این بین یکی از دوستان قدیمی پیامی برای من فرستاد. وی و یکی دیگر از دوستانش ایده‌ای برای راه‌اندازی شرکت به‌ذهنشان رسیده بود. آن‌ها به طراح محصول نیاز داشتند.
پس از چند هفته صحبت درباره ایده‌ای که دوستم برای راه‌اندازی شرکت در سر داشت، به این نتیجه رسیدم که این پروژه‌ را می‌خواهم. از طراحی و حل مشکلاتی که در این پروژه وجود دارد واقعاً لذت می‌برم. به‌لطف این پروژه با صنعت جدیدی آشنا شدم که تاکنون اطلاعات زیادی از آن نمی‌دانستم. این صنعت نیاز چشمگیری به ابزارهای جدید و روش‌های تازه دارد.
فشار کار در این پروژه چگونه است؟ آیا موعد تحویل مشخصی دارم؟ بله. بدون شک. موعد تحویل کار در تمامی استارتاپ‌ها وجود دارد. ساعت‌های زیادی را به جلسه‌های ایده‌پردازی، طراحی و برگزاری کارگاه اختصاص دادم. نزدیک به ۱۰۰۰ یادداشت کوچک روی وایت‌برد چسباندم و این یادداشت‌ها را بسته به تغییرات پروژه در کنار هم قرار داده‌ام. می‌توان گفت این پروژه‌ جدید از زوایای مختلف، فرق چندانی با شغل قبلی من ندارد. گاهی‌اوقات ذهن ما درگیر حل مشکلاتی می‌شود که نباید به آن‌ها توجه کنیم؛ به‌ زبان ساده‌تر مشکلات را اشتباه می‌گیریم. در این شرایط است که دوری‌کردن از این مشکل باعث می‌شود تا رویکرد تازه‌ای در مقابله مجدد با آن در پیش بگیریم.
باید اعتراف کنم که کارهای قبلی انرژی من را به پایان رسانده بود. کمبود نیرو را دست‌کم نگیرید. به ندای ذهنتان گوش فرا دهید و مواظب خودتان باشید. گاهی‌اوقات تعطیلات آخر هفته برای بازیابی نیروی شما کافی نیست.

همان‌گونه که توضیح دادم، حدود سه ماه کامل از هر گونه کاری دوری کردم. در این مدت توانستم نیروی از دست‌‌رفته‌ام را بازیابم. اکنون بیشتر از هر زمانی دیگری آماده انجام‌دادن کارها هستم. بسیار خرسندم که دوباره به طراحی محصول مشغول شدم.

به این مطلب چند ستاره می‌دهید؟(امتیاز: 4.8 - رای: 2)

ثبت نظر تعداد نظرات: 0 تعداد نظرات: 0
usersvg